سلام به همراهان و هنردوستان سایت بانو تی وی.امروز در این پست می خواهیم برگزیده ترین اثر پیکاسو ، اثر ماجولی یا زیبای من را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.اینکه این اثر چه خصوصیاتی دارد و چه عواملی باعث مهم شدن این اثر ارزشمند شد.
پابلو پیکاسو ، به طور کامل پابلو دیگو خوزه فرانسیسکو د پائولا خوان نپوموچنو کریسپین کریسپینیانو ماریا رمدیوس د لا سانتسیما ترینیداد روئیز پیکاسو ، (همچنین قبل از 1901) نامیده می شود پابلو روئیز یا پابلو روئیز پیکاسو ، (متولد 25 اکتبر 1881 ، مالاگا ، اسپانیا - درگذشت) 8 ، 1973 ، موگینز ، فرانسه) ، نقاش ، مجسمه ساز ، چاپگر ، سرامیک ساز و طراح صحنه خارج از کشور ، یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم و خالق کوبیسم .
پابلو پیکاسو پیشگام جنبش هنری کوبیسم بود که انقلابی در نقاشی و مجسمه سازی اروپا به وجود آورد. کوبیسم تحلیلی اولین مرحله از جنبش بود که با کاهش فرمها به قسمتهای اساسی هندسی و تمایل به استفاده یک رنگ از رنگ مشخص می شد. این نقاشی نمونه ای از سبک تحلیلی کوبیسم است.
این مارسل هومبرت را نشان می دهد ، که در آن زمان معشوقه پیکاسو بود و سه سال بعد در سال 1915 درگذشت. ما جولی نام مستعار پیکاسو برای مارسل بود. Ma Jolie از مشهورترین نقاشی های پیکاسو در تحلیل گرایش کوبیسم است.
اثر ماجولی به نام دختر زیبای من
ما جولی ساخته پابلو پیکاسو با نام My Pretty Girl نیز شناخته می شود. این قطعه موسیقی را از طریق سبک متمایز کوبیسم پیکاسو کاوش می کند.
این کار در پاریس ، که در آن زمان قطب فعالیت هنری بود ، تکمیل شد. پیکاسو آن را در زمستان 1911 آغاز کرد.
پابلو پیکاسو روغن را به عنوان رسانه خود برای این کار روی بوم انتخاب کرد. My Pretty Girl مانند بسیاری دیگر از کارهای هنری ، از یک قطعه خلاقانه دیگر الهام گرفته شده است.
Ma Jolie آواز آهنگی بود که پیکاسو از آن لذت می برد. شکل ثابت شاعرانه آن توجه هنرمند را به خود جلب می کرد ، که اغلب هنگام پخش در سالن موسیقی پاریس که وی در آن بازدید می کرد ، آن را می شنید.
تحلیل اثر ماجولی دختر زیبای من از پیکاسو
سرنخ هایی از محتوای بازنمایی اثر ماجولی وجود دارد. یک شکل مثلثی در مرکز پایین مانند گیتار رشته ای است. در زیر رشته ها چهار انگشت دیده می شود. آرنج به سمت راست متوقف می شود. و در نیمه بالایی ، آنچه که ممکن است یک لبخند شناور باشد ، به سختی در میان شبکه صاف و نیمه شفاف قابل تشخیص است.
بنابراین اگرچه به نظر می رسد که این شکل در شبکه ای انتزاعی از صفحه های نیمه شفاف مسطح و لبه دار ناپدید می شود ، اما این عناصر نشان می دهد که یک زن یک ساز موسیقی را در دست دارد. بنابراین موفق می شود هر دو بخشی از نمایانگر کوبیسم تحلیلی بالا باشد ، در عین حال نمایانگر یک موضوع کاملاً سنتی است.
در آثار کوبیستی این دوره ، پیکاسو و ژرژ براک چندین حالت نمایش را به طور همزمان به کار گرفتند: در اینجا ، پیکاسو زبان (با حروف سیاه) ، معنای نمادین (در سه پایه) و تقریباً انتزاع (در تصویر موضوع خود) را ترکیب کرد .
اثر ماجولی اسمی بود که پیکاسو بر روی مارسل گذاشته بود و همچنین بخشی از ترانهی محبوب فرانسوی است که در سالن موسیقی پاریس اجرا میشد و پیکاسو اغلب به دیدن آن میرفت.
عشق رمانتیک
در حالی که ما جولی نشان دهنده آهنگ و تأثیر آن بر شنوندگان است ، اما همچنین نمایانگر عشق رمانتیک است. فرم منحنی عناصر ممکن است یادآور شکل زنانه باشد. نام مستعار پیکاسو برای مارسل هومبرت ، که عاشق او بود ، همچنین ما جولی بود. این نقاشی را می توان ادای احترام به زیبایی او دانست.
سر و تنه ما جولی به طور ظریف توسط یک توده مثلثی مرکزی در نقاشی نشان داده شده است. پیکاسو شش خط عمودی را در یک گروه در مرکز پایین قرار داد تا سیم های یک گیتار را نشان دهد. زن این ساز را می زند ، به راحتی تصویری را می سازد که بسیاری می توانند با آن ارتباط برقرار کنند.
این ممکن است یکی از ویژگی هایی باشد که به تاثریرگذار ساختن دختر زیبا من در نقاشی کوبیسم کمک کرده است. در واقع ، بسیاری از آن به عنوان یک اثر ایده آل یاد می کنند و ترکیبی از زبان از طریق حروف سیاه با معنای نمادین آن است. در اجرای آن تقریباً انتزاعی است.
پیکاسو و براک
در اطراف آلات موسیقی که بدیهی است نقشی اساسی در زندگی روزمره ایفا می کنند ، نقاشی کوبیست نمونه ای هیجان انگیز از استفاده از سایه زنی است. پیکاسو تأکید می کند که به اعتقاد او قویترین بخشها هستند. براک در این دوره اغلب در کارهای کوبیست همین کار را انجام می داد.
این هنرمندان آنقدر از نزدیک کار کردند که بسیاری از مردم نتوانستند به راحتی بین نقاشی هایشان تفاوت قائل شوند. این دو هنرمند به جای اینکه کار را برای طرفداران خود ساده کنند ، اغلب امضاهای خود را از بوم خود رها می کردند. آنها پشت کار را به جای جلوی کار امضا می کردند. این کار عمداً برای تشویق سردرگمی انجام می شد.
پیکاسو و براک همیشه بر روی شکل انسان تمرکز نمی کردند ، اما وقتی این کار را می کردند ، کار آنها در جستجوی فرم بود.
براک شاهکار زن خود را با یک ماندولین نقاشی کرد ، که به احتمال زیاد تحسین هرکسی را که ما جولی را دوست داشته باشد خشمگین کند. او آن را در بهار 1910 به پایان رساند و تلفیقی جذاب دیگر از موسیقی و هنرهای تجسمی را به جهانیان داد تا از آن لذت ببرند.
اثر زیبای من یک کوبیسم تحلیلی است
کوبیسم تحلیلی یکی از دو شاخه اصلی جنبش هنری کوبیسم است و بین سالهای 1908 و 1912 توسعه یافته است. بر خلاف کوبیسم مصنوعی ، کوبیستهای تحلیلی فرمهای طبیعی را "تجزیه و تحلیل" کردند و فرمها را به قطعات هندسی اساسی در تصویر دو بعدی تقلیل دادند. سطح. رنگ تقریباً وجود نداشت به استثنای استفاده از یک طرح تک رنگ که اغلب شامل خاکستری ، آبی و اوچر بود. به جای تأکید بر رنگ ، کوبیست های تحلیلی بر فرم هایی مانند استوانه ، کره و مخروط تمرکز کردند تا جهان طبیعی را نشان دهند. در طی این جنبش ، آثار تولید شده توسط پیکاسو و براک شباهت های سبک شناسی مشترک داشتند.
پابلو پیکاسو و ژرژ براک به سمت انتزاع پیش رفتند و تنها نشانه های کافی از جهان واقعی را برای تأمین تنش بین واقعیت خارج از نقاشی و مراقبه های پیچیده با زبان تصویری درون قاب ، که نمونه آن را نقاشی Ma Jolie (1911) ، توسط پیکاسو است.
داستان مشهور شدن پیکاسو چیست؟
پاسخ مناسب به این سوال نیاز به کتاب دارد. پدر پیکاسو یک معلم هنرهای زیبا بود ، بنابراین پیکاسوی جوان تحصیلات خود را از 5 سالگی آغاز کرد. او با استعداد بود. با این حال ، وقتی سرانجام در دوران نوجوانی به مدرسه هنر رسمی رسید ، مدت زیادی دوام نیاورد و ترجیح داد راه خود را انتخاب کند.
او به پاریس رفت و سالها وقت خود را بین بارسلونا و آن شهر تقسیم کرد و با دیگر هنرمندان جوان از جمله ماتیس دوست شد ، نقاشی کرد اما درآمد زیادی نداشت. او درگیر انتشار یک مجله هنری شد ، در جامعه هنری شناخته شد ، اما سودی نداشت.
سپس ، در سال 1905 ، کار او مورد توجه گرترود اشتاین ، یک مجموعه دار بزرگ هنر آمریکایی قرار گرفت که قطعات زیادی را خریداری کرد.
این اولین موفقیت قابل توجه بود. سپس ، در سال 1907 ، او توسط Daniel-Henry Kahnweiler ، که در حال راه اندازی یک گالری در پاریس بود ، نمایندگی تمام نقاشان رادیکال جوان - پیکاسو ، Braque ، Leger ، Vlaminck و دیگران را تحویل گرفت. کهن ویلر معامله گر بود که این "هنر جدید" و این "هنرمندان جدید" را به شعور دنیای هنر سوق داد و به یکی از بزرگترین فروشندگان هنر قرن 20 تبدیل شد. این نقطه عطف واقعی مشهور شدن او بود.
همچنین در سال 1907 بود که پیکاسو "Demoiselles d'Avignon" را نقاشی کرد ، نقاشی که مسلماً هنر غربی را برای همیشه تغییر داد. در سال 1909 ، پیكاسو ، با ادامه رشد ، - با براك - پیشرفت خود را به كوبیسم آغاز كرد. و هیجان برای مدت طولانی و طولانی ادامه داشت ، زیرا در این زمان ، پیکاسو به عنوان یک نیرو - یک مبتکر - تاسیس شد.
گرچه اعتبار "ساختن" پیکاسو و دیگران اعتبار زیادی به اشتاین و کهن ویلر داده شده است - آنها بدون نبوغ هنرمندان نمی توانستند این کار را انجام دهند - و آمادگی فرهنگی جهان برای دریافت این هنر. همه اینها مانند یک رقص با هم کار می کنند.